وی معتقد است که : آدم اگر یک روشنفکر مسلمان نباشد و آدم باشد، باید مارکسیست شود، مگر اینکه برود یک سرمایهدار یا فاشیست یا کلیسایی شود. راه دیگری ندارد. میگویند: اسلام بین مارکسیسم و سرمایهداری است. این حرف مفتی است! سرمایهداری بیماری است که اسلام و مارکسیسم در مبارزه با آن با هم رقابت دارند. بنابراین، در یک هدف مشترک با هم کار میکنند. اخلاق مارکسیستی با اخلاق اسلامی اصولا یکی است. اخلاق یک سوسیالیست ، اخلاق یک مسلمان است.این عبارت به روشنی مبین نظرگاه کلی شریعتی درباره مارکسیسم است و نیز با اندکی تامل در آثار وی روشن میشود که وی نوع تفسیری که از دین و مذهب و ایدئولوژی ارائه میدهد مبتنی بر بینش دیالکتیکی است و در نهایت، شریعتی در ارائه نظریه دینی خویش، به تفسیر مارکس از دین نزدیک میشود
نظرات شما عزیزان:
|