راه شب

گامى در جهتِ شادى


گاهی....

♥ گاهـــی بایــد فـــــرو ریخــته شــوی بـــرای “بــــنـای” جــــدیـد…

شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,

|
 
یه مشکلی پیش اومده........

سلام....

یه مشکلی پیش اومده اونم اینه که ما میخواییم درس بخونیم ولی این درس با ما ناسازگاری میکنه
هـــی ناز میکنه ، بهم میگه :
بی معرفت برو همونجا که تا الان بودی حالا یاد من افتادی !
هـــی نیگاش میکنم روشُ میکنه اون ور
والا به خدا

پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:,

|
 
خیالت راحت....

یکنفر در همین نزدیکی ها
چیزی
به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است ...
خیالت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببند
یکنفر برای همه نگرانی هایت بیدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیا
تنها تو را باور دارد ...............................

جمعه 14 بهمن 1390برچسب:,

|
 
از دوستم..

 
همه آدم ها درد دارند, حتماً که نباید جای زخم هایشان را به شما نشان دهند تا باورتان بشود...

جمعه 14 بهمن 1390برچسب:,

|
 
سلام!امروز من 3روزمه....

امروز من 3روزه شدم....کاش می شد تاریخ تولدم رو تو شناسنامم عوض کنم و بذارم:1390/11/6ای کاش...

باورم نمی شه که اسم خودم رو انسان گذاشته بودم.....

منه بی سرو پا خودمو کنار یه عالمه سروپا پیدا کردم....من به چی دل خوش کرده بودم؟ به این که نماز میخونمو روضه میگیرم؟به اینکه میگم با خدا رفیقم؟؟؟پس اگه واقعا با خدا رفیق بودم چرا تو آرزوهام غرق شده بودمو زیاد سراغی ازش نمیگرفتم؟؟مگه یه رفیق چقدر میتونه بی معرفت باشه؟!!

من کجا جا مونده بودم؟تو کدوم کوچه؟تو کدوم خیابون؟تو کدوم شهر؟پشت کدوم پنجره؟

من کجا گم شده بودم؟؟؟تو شهر آرزوها؟

خدایا از اینکه بنده بدو گنهکارم سخت شرمنده ام....

دلمو به این خوش کرده بودم که قلبم انقدر رئوفه که راضی به رنجش احدی نیست به اینکه واسه خشنودی دیگران راضی به تحمل هر رنجیه!

خدایا منو لحظه ای به حال خودم وا نگذار...اگه منو رها کنی نابودیم حتمیه...

ای حسین...ای مظلوم کربلا...ای شفیع لبیک گویان ای کاش میتونستم ندای(هل من ناصرت)را من هم  لبیک بگم!

خدایا من خیلی بدو ضعیفم و در برابر گناه یارای مقاومت ندارم،چون هنوز نشناختمت و حتی برای شناختنت زحمت نکشیدم،چون ضعيف و پايبند به اين دنيام،و نمي تونم از خوشي ها و

آسايش هاي محض وپوشالي اين دنيا دل بكنم و در راه شناختت سختي بكشم...سختی که پر از شیرینی و لذته....

تو رو به خودت قسم عاشقم کن...خدایا اگه عاشقم کنی که چیزی ازت کم نمیشه مگه نمیگن اگه بخوای خدا اینکارو میکنه حالا من خواستم حالا نوبت توئه،من تو رفاقتمون کم گذاشتم،ولی توکه خوبی تو که مهربون مهربونای عالمی منو ببخشو عاشقم کن....

((همه آرزويم اين است كه ببينم زتو رويي

چه زيان تو را كه من هم برسم به آرزويي))

خدایا اگه اینکارو بکنی دیگه هیچی نمیخوام چون اون موقع دیگه همه چی دارم،چون دیگه از همه جی رهایی پیدا می کنم...

خدایا دلشکسته و پشیمونم

تو خودت گفتی به دل شکسته هات نزدیکی

منم یه دل شکسته دارم...

خدایا من جوان بودمو غافل آیا برمن خشم گرفته ای؟به من نگاه کن به من که هرشب از پشت پنجره ی بسته ی زمین باتو سخن می گویم....

دست هایم کوتاهند،کوتاه تر از آنچه که فکرش را بکنی پس بیش از این آن ها را منتظر مگذار....

 

 

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:,

|
 
سفری بازنگشتنی......

سلام...

احساس می کنم برای آخرین باره که دارم می نویسم....

یه چیزی تو وجودم بهم میگه این آخرین سفره...آره آخرین سفر!!!!

فردا دارم باهمه ی دوستام میرم جنوب!فکر می کنم قراره بمیرم یعنی فکر که نه،میشه گفت به یقین تبدیل شده.....

دیشب یه خواب خیلی خوب دیدم بااون خواب دیگه نه از مرگم نه از هیچی دیگه نمی ترسم......

امروز تک تک خیابونای شهرمونو دور زدمو تو همه کوچه پس کوچه هایی که خاطره داشتم قدم زدمو باهمه چیز خدافظی کردم....

نمیدونم بعد از مرگم در موردم چی میگن....نمیدونم خوب میگن؟بد میگن؟؟؟فقط میدونم از صبح تا حالا فکر اعضای خونوادمو فامیلامو و....بعد از مرگم بررسی کردم....

چه خوب چه بد هرچی حقه بگن نه کمتر نه بیشتر!!!من شخصا اعلام می کنمنه تنها  از کسی که چیزی رو در مورد باچشای خودش ندیده و نشناخته در مورد من قضاوت یا فکری کرده یا حرفی زده رو نمی بخشم بلکه همه ی گناه های من بر گردن اون!مشغول الضمه ی من باشه!

هیچ شبی رو تو عمرم مثل امشب ندیده بودم....

نمیدونم چی شده که تو دلم هنگامه ای...دیشب خواب بابابزرگ خدابیامرزمو میدیدم که با لبخند میخواست دستمو بگیره و با خودش ببره منم داشتم میرفتم که دستشو بگیرم.......بعد از اون یه خواب خیلی خوب دیگه ای دیدم که زیاد یادم نمونده چی بود فقط میدونم حسو حال خیلی خوبی داشتمو آخر اون خواب از دست یه آقایی یه کاسه آش رشته گرفتم!

اگر من مردم خیلی حرفا تو دلم بود که بزنمو نزدم.....خیلی حرفایی که تو دلم بودو بغضش تو گلوم سنگینی می کرد....ولی همیشه چشامو بروی همه چی بستمو نذاشتم هیچ وقت لبخند از چهرم محو شه!!!دوستام فک میکنن من خوشبخت ترین دختر دنیام فک میکنن چون من همه چی دارمو....حتما خیلی خوشبختم!فک میکنن چون همیشه لبخند رو لبامه و میخندونمشونو نمیذارم کسی روحیش گرفته باشه حتما من خودمم خیلی خیلی بی غمو شادم...

ولی نمیدونن مشکلات سراغ همه میاد!بلااستثنا!

ولی بستگی داره چجوری به زندگی نگاه کنی....درک این جمله خیلی سخته!هرکسی نمیتونه درکش کنه....

همیشه یادت باشه برای هر چیزی 2انتخاب داری!!!همیشه به خودت بگو اگر من کمی بهتر بودم حتما 2قلو می شدم!

دوستای من نمیدونن من صبح که از خواب بیدار می شم باخودم میگم ببین مریم تو 2تا انتخاب داری:1.شاد باشی2.غمگین باشی و گزینه ی اولی رو انتخاب می کنم!

نمی دونن وقتی چهره ی غمگین اونا رو میبینم باخودم میگم 2تا انتخاب داری:1.بری نزدیکترو یکاری کنی خنده بیاد رو لباشو شاد شه2.بی اعتنا از کنارش بگذری و گزینه ی اولی رو انتخاب میکنم.....

همیشه به هرچیزی رسیدی برای خودت 2تا راه ایجاد کن 2زاویه،2دید،2دیدگاه،2نگرش،2تا راه تلخو شیرین.....

دیگه نمیدونم......

اگر تا یکشنبه وبمو آپ کردم یعنی زنده ام اگر نکردم بدونید از زندگیو آدماشو....راحت شدم!!!

سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:,

|
 
خداجونم تا فردا صبح!

سلام خداجون!

منو ببخش هی میگم دوستت دارم ولی به حرفات گوش نمیدم

من خیلی دختر بدیم

امروز 2تا گناه انجام دادم البته نمیخواستم شد دیگه.....هم نماز صبحم رو نخوندم ینی خواب موندم هم به مامانم بی احترامی کردم

ببخشید،خواهش می کنم ببخشید!قول میدم دیگه تکرار نشه...

خدایااااااااا دلم برات تنگ شده بود قرآنو گذاشته بودم کنار ولی از وقتی یهاومد مدرسمونو اینجوری کرد:و منم دوباره به راه راست هدایت شدم ایشالله دیگه هرشب میخونم!

عاشقتم مهربون ترینفقط تو عشق منی چون تو لایق ترینو بهترینی...

میخوام برم لالام میاد مراقب من باشیااااااا

من میترسم تهناهی بخوابم دوست دارم خداجون فردا صبح میام باهات حرف بزنم.....

شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,

|
 
نگاه خداجونمون....

به من نگاه کن واسه یه لحظه
نگات به صدتا آسمون می یرزه
من از خدامه بکشم نازتو
تا بشنوم یه لحظه آوازتو
من از خدامه پیش تو بمونم
جواب حرفاتو خودم بخونم
من از خدامه بمونم دیوونت
سرم بذارم رو شهر هم نشونم
من از خدامه بمونی کنارم
من که به جز تو کسی را ندارم
من از خدامه که نباشه دوری
فقط دلم می خواد بگی چه جوری
من از خدامه که یه روز دعامون
بره تو آسمون پیش خدامون
  بهش بگیم که بعد اون همه درد
خدا یه بار نگاهی هم به ما کرد

چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,

|
 
آغوش تو مهربونم....

یادم نرود گاهی تمام چیزی که یک نفر می خواهد

فقط دستی است برای گرفتن دستش...

و قلبی برای فهمیدنش...

و آغوشی برای به آغوش کشیدنش...!

چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,

|
 
یار همیشگی من....

چقدر امشب دلم هواتو کرده......

هیچی رو بدون تو نمیخوام حتی راه رفتنو به مولا.....

چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:,

|
 
اینم واسه تو ...دوست دارم

اگه از تو ننوشتم ، فکر نکن سرم شلوغه

توی زندگی یه وقتا ، تنهایی رمز عبوره

اگه از چشمات گذشتم ، فکر نکن عاشق نبودم

مطمئن باش توی دنیا ، دل به تو سپرده بودم

خیلی سخته بگی میرم ، وقتی می خوای که بمونی

وقتی می خوای تو خیالت ، شعرای قشنگ بخونی

من گذشتم از تو اما ، تو همیشه بهترینی

مثل اشکی واسه چشمام ، موندگاری و صمیمی

من می خواستم تو خیالم ، ازتو تا ابد بخونم

تنها باشم بی حضورت ، رازچشماتو بدونم

من می خواستم واسه دردام ، تنهایی خونه بسازم

با نت های مهربونیت ، شعرای قشنگ بسازم

می دونستم وقتی میرم ، دیگه تا ابد غریبم

حتی واسه چشم خیست ، بی وفاترین فریبم

شاید امروز که سیاهی ،رخنه کرده تو وجودم

بدونم که راستی راستی ، روزی عاشق توبودم...

دو شنبه 5 دی 1390برچسب:,

|
 
مخصوص....

وقتي کسي رو دوست داري قدم زدن با اون زير بارون زيباترين لحظات زندگيت رو مي سازه.
وقتي کسي رو دوست داري از اسارت خودت تو قلب اون لذت مي بري.
وقتي کسي رو دوست داري حاضر نيستي حتي براي يک لحظه به کس ديگه اي فکر کني.
وقتي کسي رو دوست داري حاضري به خاطر اون غرورت رو زير پات بذاري.
وقتي کسي رو دوست داري دنبال بهانه هستي تا براش کاري بکني.
وقتي کسي رو دوست داري قلبت از عشق اون اشباع نميشه.
وقتي کسي رو دوست داري حتي صداي قدم هاي اون رو مي شناسي.
وقتي کسي رو دوست داري اون خورشيد هست و تو گياه که به درخشش اون نياز داري.
وقتي کسي رو دوست داري آرزو مي کني هر روز و هر لحظه کلمه ي دوستت دارم رو از زبونش بشنوي.
وقتي کسي رو دوست داري همه جا حضورش رو در کنار خودت حس مي کني
وقتي کسي رو دوست داري ...
راستي که دوست داشتن چه قدر زيباست.....

دو شنبه 5 دی 1390برچسب:,

|
 
تقدیم به بهترین کس زندگیم ....

یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته میمیره
یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره
یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم
یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره
یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیریم...!
حالا دیگه آشتی آشتی

دو شنبه 5 دی 1390برچسب:,

|
 
یکی از گل خشکلای کلاسمون

خودم کشیدمش!!!!!!

چهار شنبه 1 آذر 1390برچسب:,

|
 
وقتی دخترا به سربازی میرن!

صبحگاه:

فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !)

کجان؟

معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

 

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...

سلام سارا جان

سلام نازنین، صبحت بخیر

عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر

سلام نرگس

سلام معصومه جان

ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی

 

...

 

صبحانه:

وا...اقای فرمانده، عسل ندارید؟

چرا کره بو میده؟

بچه ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفغ میکنه

آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

 

...

 

بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)

 

فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید

وا نه، لباسامون خاکی میشه ...

آره، تازه پاره هم میشه ...

وای وای خاک میره تو دهنمون ...

من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...

 

...

 

ناهار

این چیه؟ شوره

تازه، ادویه هم کم داره

فکر کنم سبزی اش نپخته باشه

من که نمی خورم، دل درد میگیرم

من هم همینطور چون جوش میزنم

فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!

بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟

برو خودت غذا درست کن

والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمی کنم، حالا واسه تو..

 

چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد

 

...

 

بعد از ناهار

فرمانده: کجان اینا؟

معاون: رفتن حمام

 

فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد ، اما صدای داد او در میان جیغ سربازه ها گم میشود...

هوووو....بی شعور

مگه خودت خواهر مادر نداری...

بی آبرو ******** بیرون...

وای نامحرم...

کثافت حمال...

(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!!)

 

...

 

بعد از ظهر

فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟

یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟

جوجه بدون برنج

رژیمی عزیزم؟

آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.

 

...

 

شب در آسایشگاه

یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟

فرمانده: بله بسیار زیاد!

خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم

فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

 

فرمانده میره تو آسایشگاه:

وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو

راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو

 

فرمانده: بلندشید برید بخوابید!

 

همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند

فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟

واستا ناخونای پای مهشید جون لاکش تموم بشه بعد میریم.

آره فری جون؛ صبر کن این یکی پام مونده

فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.

سرباز: آخه گناه داره، طفلکی

مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا

شنبه 18 تير 1390برچسب:,

|
 
روز نوشت...

سلام .....

 

پيروزی افتخار آميز دانشمندان ايرانی در عرصهء

انرژی هسته ای و دستيابی آن عزيزان به

اورانيوم غنی شده رو ولش کن

" خودت چه طوری " .....؟!

چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:,

|
 
آرزوی بچگی....

وقتی که بچه بودم هر شب دعا می کردم که خدا یک دوچرخه به من بدهد. بعد فهمیدم که اینطوری فایده ندارد، پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدایا مرا ببخش

هی با خودم فکر می کنم، چگونه است که ما، در این سر دنیا، عرق می ریزیم و وضعمان این است و آنها، در آن سر دنیا، عرق می خورند و وضعشان آن است!

نمی دانم مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن…

دکتر علی شریعتی

جمعه 3 تير 1390برچسب:,

|
 
مدرسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مدرسه : زندان آلکاتراس

زنگ مدرسه
: حمله آپاچی ها

معلمان مدرسه : جنگجویان کوهستان

رفتن به پای تخته سیاه : عملیات کرکوک

بـیرون از مـدرسه : خارج از محدوده ۱۸قـدم

نگاه دانش آموز به معلم
: می خواهم زنده بمانم

تعطیلات مدرسه : روزهای خوش زندگی

گرفتن نمره ۲۰ : یک بار برای همیشه

امتحانات شهریور : شانس زندگی

اخراج ازمدرسه : مهاجرت

تقلب : چشم هایم برای تو

کارنامه : آن سوی آتش

مبصر : افعی

زنگ زیست : راز بقا

دفتر مدرسه : منطقه ممنوعه

پنج شنبه ها: خانه دوسـت کجاست

بردن کـارنامه به خانه : خانه در آتش

کارنـامه تـجدیدى : سالهای دور از خانه

انجمن مدرسه : ارتش سرى

 

دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,

|
 
دوران دبیرستان...

سلامببخشید خیلی وقته نیومدم!بالاخره درسو امتحانام تموم شد

امسال سال خوبی بود و بهترین سال تحصیلی من بود،در کل خیلی خوش گذشتو همه هم به من علاقه ی خاصی پیدا کرده بودن!از بس که زبون میریزمو خودشیرینو  شیطونم!خدایا عاقشتم ...خدایا شکرت

مدرسمون مارو هیچ جا نمیبرد تا اینکه من رفتم مخ همشونو ریختم تو فرغونو راضیشون کردم بردنمون مسافرت!توی اردیبهشت یه اردوی ۵روزه به:کاشان،ابیانه،مشهد اردهال،محلات،نیاسر،ودر آخر اصفهان برد که خیلی خیلی خوش گذشت!ما اصلا شیطونی نکردیم،شبا تا صبح بیدار نمیموندیم،میذاشتیم مسئولای زحمت کش با خیال راحت و با آرامش تا صبح بخوابن...جوراب هیچ کس بو نمیداد،بچه ها مانتوی گرون قیمت منو تا صبح زیر سر خودشون نمیذاشتن،به راننده نمیگفتیم چپ کن بخندیم،چای باد آور به مسئولین زحمت کش نمیدادیم....من بچه ها رو گول نمیزدم بگم بریم سوار کشتی صبا شیم بعدش بفهمن لنجره....دوستای من اصلا به دخترای تیتیش مامانی از اونایی که مثل ۲۰۶صندوق دار راه میرن متلک نمینداختن... تو اصفهان از فرط گرسنگی رفتیم با دوستام و یکی از مسئولین زحمت کش ساندویچی نزدیک هتل بعد تا اومدیم بخوریم پسره از روی شیرین کاری شروع کرد از حال بهم خوردن دیروزش با تمام جزئیات واسه دوستش تعریف کردن

هرجا میرفتیم سر من دعوا بود که من باکدوم گروه  ده نفره باشم هرچی میگم بابا من متعلق به همه ی شمام

یه جاشم یه سوتی بازی حسابی شد...یکی از این مسئولین زحمت کش محترم پسرقند عسلشو که خیلی سوالای عجیب غریب می پرسید داد به ما!رفتیم تو یه مغازه خرید کنیم یه حاج آقایی اونجا بود!یه دفعه ای طاها بلند گفت خاله آخوندا هم آدمن؟فقط نمیدونستیم از کدوم طرف در بریم!۳تا راه بیشتر نداشتیم:۱.دود شیم بریم هوا۲.آب شیم بریم زمین۳.یا این که جوابشو بدیم!روحانیه مهربون بود دست کشید رو سرش گفت آره عزیزم آدمن!اینم به خیر گذشت....کلا خاطرات خوبی بود....

همه چی تموم شد

 

 

دو شنبه 30 خرداد 1390برچسب:,

|
 
دکترای ریاضی محض

یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته، هر چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن!! خلاصه بعد از کلی تلاش، متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!! میره شهرداری خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه...! بعد از دو سه ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید! این بنده خدا هم شرکت می کنه!! یه روز معلم محترم در کلاس چهارم، ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک شکلی رو حساب کنه! تو این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نه که می بینه همه دارن داد می زنن: انتگرال بگیر...!!!

پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:,

|
 
*رومينا و ايليا *

امان از بچه ها!
چه قلب مهربونى هنوز خودش شير ميخوره رفته پيش پسر عمو ش كه هنوز يه سال نداره خيار سبز دهنش ميكنه!
!

سه شنبه 3 اسفند 1389برچسب:,

|
 
فقر اینه که...

فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت

فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه

فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه

فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی

فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو بپوشونه، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی!

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی

فقر اینه که فاصله لباس خریدن هات از فاصله مسواک خریدن هات کمتر باشه

فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی

فقر اینه که ماشین 100 میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی

فقر اینه که بری تو خیابون و شعار بدی که دموکراسی می خوای، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری

فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی

فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی

فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت(یخچال هایت) باشه !

شنبه 2 بهمن 1389برچسب:,

|
 
نکات قابل تامل

گاهی خوردن لگدی از پشت ! برداشتن گامی به جلو است . . .

به افکارت زبان نده ، ظرف که خالی باشد صدای بیشتری دارد . . .

ساعتها را بگذارید بخوابند . بیهوده زیستن را نیازی به شمردن نیست . . 

تمام تلاشت در زندگی این باشد که روزگار را مطیع خود کنی نه این که خود مطیع روزگار باشی . . .

دریا باش تا بعضی ها از با تو بودن لذت ببرند ، و بعضی ها که لیاقت دیدن تو ندارند ، غرق شوند . . .

هر بامداد آهویی از خواب بر میخیزد و میداند که از تند ترین شیر باید تندتر بدود ، وگرنه کشته خواهد شد

هر بامداد شیری از خواب بر میخیزد و میداند ار تند ترین آهو باید تند تر بدود ، وگرنه از گرسنگی خواهد مرد

فرقی ندارد آهو باشی یا شیر ، آفتاب که برمیآید آماده دویدن باش . . .

گاهی گمان نمیکنی و می شود ,گاهی نمی شود که نمی شود

گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود گاهی گدای گدایی و بخت نیست

گاهی تمام شهر گدای تو میشود 

عشق مرگ نیست زندگی است ، سخت نیست عین سادگی است

عشق عاشقانه های باد و گندم است ، اولین پناهگاه کودکی آخرین پناهگاه آدم است

به تقویم ها اعتمادی نیست

اگر در دل یا نگاهت تغییری رخ داده . . .

بعلاوه خدا باشی منهای هر چیزی زندگی می‌کنی . . .

انسان های آزاده دل شکسته و پر غرور خود را پنهان می کنند . . .

آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک می ریزد،زندگی به رنج کشیدنش می ارزد.

برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن !

پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی.

دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند

ازدواج مثل بازار رفتن است ، تا پول و احتیاج و اراده نداری به بازار نرو . . برای دیدن نور ، به خورشید نگاه کن

برای دیدن عشق ، به ماه

برای دیدن زیبایی ، به طبیعت

برای دیدن امید ، به آینده . . .!

دو شنبه 27 دی 1389برچسب:,

|
 
اندر فواید خنده

«نشانه آدمیان بهشتی تبسم همیشگی است»

. پیامبر اکرم (ص) 1- خنده فشار خون را کم می کند.

2- خنده باعث طولانی شدن عمر می شود.

3- خنده سن افراد را کمتر نشان می دهد.

4- خنده تعادل هورمونی ایجاد می کند.

5- خنده باعث افزایش هورمون کورتیزول شده، ایمنی بدن را در برابر بیماریها زیاد می کند.

6- خنده هورمون سوروتونین را افزایش داده و باعث احساس سرخوشی در انسان می شود. 7

- خنده تعداد ضربان قلب را تنظیم می کند.

8- خنده باعث شفاف شدن پوست صورت می شود.

9- خنده قدرت یادگیری را افزایش می دهد.

10- خنده از بیماریهای زخم معده و اثنی عشر جلوگیری می کند.

11 - خنده در پیشگیری از سکتۀ قلبی و سکتۀ مغزی بسیار مؤثر است.

12 – خنده چروک صورت را ازبین می برد.

13- خنده باعث افزایش اندرفین مغز می شود و باعث احساس سرخوشی و شادی می شود.

14 – خنده باعث رفع خستگی می شود.

15_خنده بهترین دارو برای درمان افسردگی است.

16- خنده با بازدم انجام می شود و این کار باعث خارج شدن 2 COاز خون می شود و احساس مطلوبی ایجاد می کند.

17- خنده نوعی تخلیۀ روانی بوده و تنشها و احساسات سرکوب شده را رها می سازد.

18- بعد از سلامتی خنده بزرگترین نعمت خداست «امام علی (ع)»

19 – خوشحال کردن قلب مؤمن از ده حج با ارزش تر است «امام صادق (ع)»

20 – اگر از کسی چیزی می خواهید اول او را بخندانید. «حاج آقا قرائتی»

۲۱-خنده باعث تقویت عضلات شکم و در نتیجه کاهش وزن می شود ...

یک شنبه 26 دی 1389برچسب:,

|
 
بارون بارونه...

ديروز زیر بارون که داشتم خیس میشدم یاد آهنگ بارون بارون ویگن افتادم یادش بخیر چه دورانی بود(هر کی ندونه فک میکنه پنجاه سالمه)!!!!!! بارون بارونه زمینا تر میشه

گل نسا جونم کارا بهتر میشه

بارون بارونه زمینا تر میشه

گل نسا جونم کارا بهتر میشه

گل نسا جونم تو شالیزاره

برنج میکاره میترسم بچاد

طاقت نداره طاقت نداره

طاقت نداره طاقت نداره

بارون بارونه زمینا تر میشه

گل نسا جونم کارا بهتر میشه

دونای بارون ببارین آرومتر

بارای نارنج داره میشه پر پر

گل نسای منو میدند به شوهر

خدای مهربون تو این زمستون

یا منو بکش یا اونو نستون

یا منو بکش یا اونو نستون

بارون بارونه زمینا تر میشه

گل نسا جونم کارا بهتر میشه

بارون میباره زمینا تر میشه

گل نسا جونم کارا بهتر میشه

ل نسا جونم غصه نداره

زمستون میره پشتش بهاره

زمستون میره پشتش بهاره...

 

یک شنبه 26 دی 1389برچسب:,

|
 
دخترها از 1230 تا 1400

اینو قبلا تو تاکسفورد آپیده بودم اما استقبال نشد !!!!!!!! امیدوارم خوشتون بیاد!!!!!!!!!

سال 1230 (مرد):دختره خير نديده من تا نكشمت راحت نميشم.... زن:آقا حالا يه غلطي كرد شما ببخشيد!نا محرم كه خونمون نبود.حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديده...!!! مرد: بلند خنديده؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. نخير نمي شه بايد بکشمش... بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه.

سال 1280 مرد: واسه من مي خواي بري درس بخوني؟ مي کشمت تا برات درس عبرت بشه. يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني. تو غلط می کنی. تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟ زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها! شکر خورد. ديگه از اين مارک شکر نمي خوره. قول ميده... مرد( با نعره حمله مي کنه طرف دخترش ): من بايد بکشمت. تا نکشمت آروم نمي شم. خودت بياي خودتو تسليم کني بدونه درد مي کشمت... -- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه

سال1330 مرد: چي؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون)؟ حالا مي خواي بري دانشسرا؟ مي خواي سر منو زير ننگ بوکوني؟ فاسد شدي برا من؟؟ شيکمتو سورفه (سفره) مي کونم... زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنين. خدا نکرده يه وخ (وقت) سکته مي کنين آ... مرد: چي مي گي ززززززن؟؟ من اگه اينو امشب نکوشم (نکشم) ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بیگيرم. يه دانشسرايي نشونت بدم که خودت کيف کوني... -- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه 

سال1380 مرد: کجا؟ مي خواي با تکپوش (از اين مانتو خيلي آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون مث جليقه نجات پستي بلندي پيدا مي کنن) و شلوارک (از اين شلوار خيلي برموداها) بري بيرون؟ مي کشمت. من... تو رو... مي کشم... زن: اي آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان ديگه همه همينطورين (شما بخونيد اکثرا). مرد: من... اينطوري نيستم. دختر لااقل يه کم اون شلوارو پائين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه... نه... نمي خواد. بدتر شد. همون بالا ببنديش بهتره... 

سال1400 زن: دخترم. حالا بابات يه غلطي کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت مي پره. آروم باش عزيزم. رنگ موهات يه وقت کدر مي شه آ مامي. باباتم قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه... -- بالاخره با صحبتهاي زن، دخترخونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه !!

حتما باید قلقلکت بدم تا بخندی؟بخند دیگه!!!........

یک شنبه 26 دی 1389برچسب:,

|
 
اولین بارون ...

هوووووووووووووووووووورا بالاخره ما هم بارون امسالو تو شهرمون دیدیم؛ خیلی خوشحالم،نیشم به اندازه دهن خاله شادونه باز شده!

از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجم(فکر کنم الان میترکم)

دیگه کم کم داشتم از امسال نا امید می شدم،چون نه شب یلدا بارون دیدیم نه توی تعطیلات کریسمس! (یکی نیس بگه کریسمس به تو چه ربطی داره بچه؟)

خدایاااااااااااااااااااااااااا خیلی دوست دارم،دوسم داشته باش!

چای زعفرونی بخورید تا همیشه خنده رو باشید!!!!!!!!!

یک شنبه 26 دی 1389برچسب:,

|
 
گاوها و ایسم ها...!

سوسیالیسم : دو گاو دارید. یکی را نگه می دارید . دیگری را به همسایه خود می دهید.

کمونیسم : دو گاو دارید.دولت هر دوی آنها را می گیرد تا شما و همسایه تان را در شیرش شریک کند.

فاشیسم : دو گاو دارید. شیر را به دولت می دهید . دولت آن را به شما می فروشد.

کاپیتالیسم : دو گاو دارید. هردوی آنها را می دوشید .شیرها را بر زمین می ریزید تا قیمتها همچنان بالا بماند.

نازیسم : دو گاو دارید.دولت به سوی شما تیراندازی می کند وهر دو گاو را می گیرد.

آنارشیسم : دو گاو دارید .گاوها شما را می کشند و همدیگر را می دوشند.

سادیسم : دو گاو دارید به هردوی آنها تیراندازی می کنید و خودتان را در میان ظرف شیرها می اندازید.

آپارتایدیسم : دو گاو دارید . شیر گاو سیاه را به گاو سفید می دهید ولی گاو سفید را نمی دوشید.

دولت مرفه ایسم : دو گاو دارید. آنها را می دوشید بعد شیرشان را به خودشان می دهید تا بنوشند.

بوروکراسیسم : دو گاو دارید .برای تهیه شناسنامه آنها هفده فرم را در سه نسخه پر می کنید ولی وقت ندارید شیر آنها را بدوشید.

سازمان مللیسم : دو گاو دارید .فرانسه شما را از دوشیدن آنها وتو می کند .آمریکا و انگلیس گاوها را از شیر دادن به شما وتو می کنند.

ایده الیسم : دو گاو دارید .ازدواج می کنید .همسر شما آنها را می دوشد.

رئالیسم : دو گاو دارید. ازدواج می کنید اما هنوز هم خودتان آنها را می دوشید.

متحجریسم : دو گاو دارید .زشت است شیر گاو ماده را بدوشید.

فمینیسم : دو گاو دارید .حق ندارید شیر گاو ماده را بدوشید.

پلورالیسم : دو گاو نر و ماده دارید.از هر کدام شیر بدوشید فرقی نمی کند.

لیبرالیسم : دو گاو دارید .آنها را نمی دوشید چون آزادیشان محدود می شود.

دموکراسی مطلق : دو گاو دارید . از همسایه ها رای می گیرید که آنها را بدوشید یا نه.

سکولاریسم : دو گاو دارید. شیر هم دارید، پس به خدا نیازی ندارید ایسم آخر؟؟؟ دو گاو دارید.آنها با هم دست به یکی می کنند و شما را می دوشند!!!!!!!!!!!!!!????

یک شنبه 26 دی 1389برچسب:,

|
 
زندگی جستجوی نیمه هاست ... با ید از غیب برسد...

زندگی جستجوی نیمه هاست ... با ید از غیب برسد... ظهور کند... بر تو ظاهر گردد...و نیمه ات را در بر گیرد.... موتزارت:پیانوی طلایی... ناپلئون:شمشیر پولادین... ابراهیم:چشمه زمزم... آدم:حوا ... موسی:عصا... عیسی:انجیل... محمد:قران... خسرو:شیرین... بودا:نیروانا... خواننده:کتاب... مسافر:گذرنامه... رود:دریا... شمع:پروانه... مجنون:لیلا... تشنه:آب... خمار:شراب... تنها:همدم... وبرای من : تو "دکتر علی شریعتی

سه شنبه 25 دی 1389برچسب:,

|
 
خدایا...

خدایا... ما اگر بد کنیم تو را بنده های خوب زیاد است تو اگر مدارا نکنی ، مارا خدای دیگر کجاست؟ دست هايم كوتاه اند،كوتاه تر از آن چه كه فكرش را بكنى پس بيش از اين ان ها را منتظر نگذار...
صداى مرا ميشنوى؟من كه هر شب از پشت پنجره ي بسته ى زمين با تو سخن ميگويم؟!

سه شنبه 25 دی 1389برچسب:,

|
 
مناجات بسیار جذاب گنجشک با خدا !

گنجشک با خدا قهر بود…….

روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت

. فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد…..

و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.

فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.

گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی, این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفت ه بود؟ (و سنگینی بغضی راه کلامش بست.)

سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.

خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.

گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.

خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی!

اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت …

های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد …

سه شنبه 25 دی 1389برچسب:,

|
 
ای کاش میدانستم

ای کاش میدانستم پس از مرگم , اولین کسی که اشک در چشمانش حلقه می زند وآخرین کسی که مرا فراموش میکند کیست؟؟؟

سه شنبه 25 دی 1389برچسب:,

|
 
دستهای خدا

گاهی وقتها از نردبان بالا میرویم تا دستهای خدارا بگیریم غافل از اینکه خدا این پایین ایستاده و نردبان را محکم گرفته که ما نیفتیم!

سه شنبه 25 دی 1389برچسب:,

|
 
کوچــــــه ای در حوالی دل....

همیشـــه کسی هست که انتظار می کشد همیشـــه دلی هست که دلتنگ می شود.

همیشـــه ستاره ای هست که سوسو می زند

. همیشـــه بهاری هست که نیامده است.

چگونه عشق را پنهان کنــــم؛ وقتی غزل هایــــم از عطر تو سرشارند.

و دست هایــــم، بی حضــــــــور تــــــــو بی پناه؟!

اکنــــون کــــه دلم مسافــــر است؛ مسافر هفت شهرِ عشــــــق ...

لحظه ها می گذرند و فضای اتاقم از عطر بنفشــــــه و ریحان و وجودم از عطــــــر حضــــور تــــــــو سرشار می شود.

پابه پای ثانیــــــه ها، به تـــــــــو می اندیشــــــم؛ تمام انگشتانم هم برای شمردن این روزها قشنگ کـــــم است.

آغوش پنجره باز است و کوچــــــه ای در حوالی دل، بی قــــــــرار تــــــو؛ و مـــن هنــــــــوز منتظــــــــــرم...!

سه شنبه 25 دی 1389برچسب:,

|
 
کـــــــی می آیــــــی؟

چه جمعه ها که گذشت و من بی آنکه بدانم، منتظرت بودم! بی آنکه به ساعت دیواری خیره شده باشم یا از شوق آمدنت روبه روی در ایستــاده باشـــــــم! هر جمعه، قاصدک های زیادی می آیند و صحن تمام خانه ها و خیابان ها را پـــر می کننــــد! هر جمعه انگار بوی انتظار همه جا را می گیرد و جانماز من، پر از عطــــر یــــاس و قاصــــــدک می شود! هر جمعه، بوی گلاب می آید؛ از جایی که نمی شناسیم. هر جمعه هــوا گرفتــــــه است و گلوی من هــــــــم... وقتی که بیایی، رها می شویم تا خـــدا؛ همراه با تــــــو، و سینه های مجروحمان را به مرهم تسبیح و اخلاص خواهیم سپرد. بیا و دست هایمان را بگیـــــــر! بی تو، چگونه از دشت های تفتیده ی تظاهر و تحقیر می توان گذشت ـ بی تو که شرط کلمـــــه ی توحیدی ـ؟ کـــــــی می آیــــــی؟

سه شنبه 25 دی 1389برچسب:,

|
 
لطفا نامه

۱ : لطفا سلام کنید! ۲ : لطفا یه کم بخندید! ۳ : لطفا به کسی توهین نکنید! ۴ : لطفا کسی رو تحقیر نکنید! ۵ : لطفا خودتونو زیادی دست بالا نگیرید! ۶ : لطفا خودتونو دست کم نگیرید! ۷ : لطفا دنیا و آدماشو جدی نگیرید! ۸ : لطفا زیادی کنجکاو نباشید! ۹ : لطفا به یاد دوستاتون باشید! ۱۰ : لطفا دیگرانو احمق فرض نکنید! ۱۱ : لطفا از کیش برایمان سوغاتی بیاورید! ۱۲ : لطفا از طرف ما نایب الزیاره باشید! ۱۳ : لطفا با مقدسات افراد شوخی نکنید! ۱۴ : لطفا برای مردم حرف درنیاورید! ۱۵ : لطفا اگر به چیزی علاقه دارید آن را تا آخر ادامه دهید! ۱۶ : لطفا روی درخت یادگاری ننویسید! ۱۷ : لطفا شلنگ دستشویی را روی زمین نیندازید! ۱۸ : لطفا بیش از حد جوگیر نشوید! ۱۹ : لطفا در قسمت کم عمق شیرجه نزنید! ۲۰ : لطفا تا آخر عمر با هم باشید! ۲۱ : لطفا دو پهلو صحبت نکنید! ۲۲ : لطفا با هم راحت باشید! ۲۳ : لطفا سیگار نکشید! ۲۴ : لطفا در انظار عمومی گوجه فرنگی نخورید!(همه که مثل شما استطاعت مالی ندارند!) ۲۵ : لطفا جایگزین مناسبی برای گوجه فرنگی در سالاد بیابید! ۲۶ : لطفا رویای خوردن گوجه فرنگی را فراموش کنید! ۲۷ : لطفا سوار مترو که شدید دیگران را حل ندهید! ۲۸ : لطفا یک خسته نباشید خشک و خالی به راننده اتوبوس بگویید! ۲۹ : لطفا تحقیقات علمی گسترده انجام ندهید! ۳۰ : لطفا به گروه ما بپیوندید! ۳۱ : لطفا در انتخاب بازیگر نقش اصلی دقت کنید! ۳۲ : لطفا کرایه تاکسی را بالا نبرید! ۳۳ : لطفا اخبار کذب تحویل مردم ندهید! ۳۴ : لطفا به شعور مردم توهین نکنید! ۳۵ : لطفا حرف سیا ۳۰ نزنید! ۳۶ : لطفا شلوغش نکنید! ۳۷ : لطفا اینجا تجمع نکنید و به خانه هایتان بروید!

سه شنبه 25 دی 1389برچسب:,

|
 
ارزش ملک و سلطنت (داستان)

روزی بهلول بر هارون‌الرشید وارد شد. خلیفه گفت: مرا پندی بده! بهلول پرسید: اگر در بیابانی بی‌آب، تشنه‌گی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعه‌ای آب که عطش تو را فرو نشاند چه می‌دهی؟ گفت:... صد دینار طلا. پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟ گفت: نصف پادشاهی‌ام را. بهلول گفت: حال اگر به حبس‌البول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی، چه می‌دهی که آن را علاج کنند؟ گفت: نیم دیگر سلطنتم را. بهلول گفت: پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است، تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی.

23 دی 1389برچسب:,

|
 
اشتباه فرشتگان (داستان)

درويشي به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده ميشود . پس از اندك زماني داد شيطان در مي آيد و رو به فرشتگان مي كند و مي گويد : جاسوس مي فرستيد به جهنم!؟ از روزي كه اين ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنميان را هدايت مي كند و.... حال سخن درويشي كه به جهنم رفته بود اين چنين است: با چنان عشقي زندگي كن كه حتي بنا به تصادف اگر به جهنم افتادي خود شيطان تو را به بهشت باز گرداند.

23 دی 1389برچسب:,

|
 
تفاوت نگاه با نگاه (داستان)

دهقان پير، با ناله مي‌گفت: ارباب! آخر درد من يکي دو تا نيست، با وجود اين همه بدبختي، نمي‌دانم ديگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را«چپ» آفريده است؟! دخترم همه چيز را دو تا مي‌بيند. ارباب پرخاش کرد و گفت: بدبخت! چهل سال است نان مرا زهر مار مي‌کني! مگر کور هستي، نمي‌بيني که چشم دختر من هم «چپ» است؟! دهقان گفت: چرا ارباب مي‌بينم ... اما ... چيزي که هست، دختر شما همه‌ي اين خوشبختي‌ها را «دوتا» مي‌بيند ... ولي دختر من، اين همه بدبختي را ...

23 دی 1389برچسب:,

|
 
نظر جالب یک ریاضیدان درباره زن و مرد (داستان)

روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند. جواب داد: اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1 اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10 اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100 اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =1000 ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست ، پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت

23 دی 1389برچسب:,

|
 


به وبلاگ شخصى من خوش آمدید! دیدیم جاده گلی زندگی خیسه خواستیم ما هم ردپا بذاریم...
raheshab2012@gmail.com

 

مريم

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان راه شب و آدرس raheshab.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





عشق جالب!!
شب زده
زخم قلم
دوست جون جونی من
یور پاتوق،پاتوق ستاره آسمان
بهترین لحظات را با ما تجربه کنید
هر مدلى كه بخواى،لباس،ارايش...
راه بى پايان
بهترين سايت مشاوره
راه شب
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه
همسریابی
درگاه پرداخت اینترنتی

 

 

یه کلام از مادر عروس
یکی از این جملات را انتخاب کن
گاهی....
یه مشکلی پیش اومده........
خیالت راحت....
از دوستم..
سلام!امروز من 3روزمه....
سفری بازنگشتنی......
خداجونم تا فردا صبح!
جدیدترین شعر سهراب
نگاه خداجونمون....
آغوش تو مهربونم....
یار همیشگی من....
اینم واسه تو ...دوست دارم
مخصوص....
تقدیم به بهترین کس زندگیم ....
یکی از گل خشکلای کلاسمون
وقتی دخترا به سربازی میرن!
روز نوشت...
آرزوی بچگی....

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 52
بازدید کل : 60312
تعداد مطالب : 61
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 52
بازدید کل : 60312
تعداد مطالب : 61
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1


خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید